ماه11+15روز
امروز دخترم طولانی ترین مسیر زندگیشو تنهایی طی کرد... حدود 5-6 متر بدون کمک به سمت من راه اومد. خیلی لذت بخش بود... تماشای قدم های نااستوار و تلو تلوی بدن کوچولوش زیباترین احساسی بود که امروز داشتم. این روزها حسی که به دخترم دارم مثل وقتیه که داخل استخر دارم شنا می کنم! یعنی فقط وفقط لذت اون لحظه رو میبرم و هیچ چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه. مخصوصا اینکه هر روز با کارهای جدیدی که یاد میگیره ما رو شگفت زده تر می کنه. 4 امین دندون توی راهه...اذیت شبانه هم صد البته همراهه! دیگه مثل قبلا ها به غذا خوردنش حساسیت نشون نمیدم و اجازه میدم هروقت واقعا گرسنه شد با اشتها بخوره و بسته به...
نویسنده :
مامان
3:29